
سلام .....
از تو که بی خبرم ، دنیا واسم جهنمه
هر چی از غمام بگم ، به جون تو بازم کمه
از تو که بی خبرم ، ترانه هم ترانه نیست
روزای خوب خدا ، هیچی به جز شبانه نیست
از تو که بی خبرم ، بگم چقد دلواپسم ؟
انگاری تشنه ترین منم ، به آب نمی رسم
از تو که بی خبرم ، داغ به قلب عالمه
همهء خندیدنا ، وقتی تو نیستی ماتمه
از تو که بی خبرم ، صدای هیچکس نمی آد
توی دنیا هیچکسی ، من رو به جز تو نمی خواد
از تو که بی خبرم ، دلم یهو گر می گیره
غروبه غروب رسید ، بدون که حتما می میره .....
" ه.م غروب "
نظرات شما عزیزان:
آسمون هفتم 

ساعت15:54---24 تير 1390
سلام ..مثل همیشه زیبا سرودید ...
و از این که فرصت و امکان خواندنش را به من دادید سپاسگزارم.gif)
و از این که فرصت و امکان خواندنش را به من دادید سپاسگزارم
.gif)
:: برچسبها: غروب, بیخبری, صدا, دنیا, عالم, داغ ,
